tg-me.com/modjtabanajafifrance/2242
Last Update:
نمایش ترس یا قدرت؟
مجتبی نجفی
جمهوری اسلامی دیروز خواست نمایش قدرت دهد اما بیشتر از همه نمایش ترس بود. دست به دامان مهاجرین شده بودند تا ورزشگاه را پر کنند. نهاد دولت که باید در خدمت ملت باشد، ابزار پروپاگاندا شده. صدهزار نفر را با بسیج امکانات دولتی جمع کرده اند تا ملت خیالی خود را بازنمایی کنند. اما همزمان چند روز آنطرف تر تخت جمشید،مهم ترین نماد ملی باستانی ایرانیان به صورت خودجوش مقصد بازدید میلیونها ایرانی شد. قصد ندارم اینجا بگویم چرا جمهوری اسلامی با آثار باستانی میانه خوبی ندارد اما هدف گوشزد این نکته است که نزدیکی فزاینده مردم به نمادهایی که مورد بیزاری با بی اهمیتی نظام سیاسی است معنادار است.
یکی از چهره های اصولگرا چند روز پیش از حجم وسیع روزه خواری در ملا عام خبر داده بود. آنها از اینکه میبینند با وجود این همه تنبیه، باز هم بسیاری از زنان، حجاب از سر بر می دارند خشمگین اند. به خوبی میدانند اگر نبود این اجبار دولتی برای اجرای شریعت، چهره شهر برای اینها از این هم کابوس وارتر میشد. زمانی مساجد رونق داشتند اما اکنون خالی از نمازگزارند. حتی بسیاری از معتقدان، نماز را با جماعت وفادار به حکومتی که بر شطی از خون نشسته، نمی خوانند.
واقعیت دیروز ورزشگاه آزادی، پشت بسیج رسانه ای و نمایش قدرت، تنهایی است. حاکم، تنها و خشمگین شده، پس برای دلداری به حامیان خود نیازمند نمایش قدرت است برای صدور این پیام که « ببینید، ما تنها نیستیم». اما پشت دروازه های ورزشگاه و ورای تبلیغ دستوری رسانه های حکومتی، در شهر غلغله ای است؛ عرصه عمومی پیداست که خاصیت آن لایه لایه بودن، موزاییکی بودن و متنوع بودن است و آنجا نه به پندهای حکومت اهمیتی میدهند و نه به اجبارهایش. پس حاکم که این همه از بلندگوهای مسجد اذان می گوید و از تلویزیون دولتی دستور به پیروی از ولایت فقیه به عنوان ستون دین می دهد، در دریایی از کنشهای بی فایده دست و پا میزند و برای همین احساس تنهایی و انزوا از ملت متکثر آزاردهنده است و گردهمایی های دستوری مسکنی بر یک سردرد شدید است.
حاکم اسلامی در یک جامعه سکولار تنها شده. این واقعیت تلخی است که حکومت اسلامی نمیخواهد بپذیرد اما مثل سیلی به صورتش میخورد. قبل از جنبش زن، زندگی و آزادی حاکم خواست با سرود«سلام فرمانده» با پر کردن همین ورزشگاه صدهزار نفری نمایش قدرت دهد اما ماهها بعد آنچه که به صورت خودجوش و در خیابان و مترو و کافه و ...خوانده شد سرود « برای» بود. آنجا نشان داده شد با دستور و اجبار،سرود محبوب دلها نمیشود اما سرودی که از جنس درد و تحقیر و رویا باشد بدون صرف بودجه هم خوانده می شود. https://www.tg-me.com/us/mojtaba najafi مجتبی نجفی /com.modjtabanajafifrance/2241
BY mojtaba najafi(مجتبی نجفی)
Share with your friend now:
tg-me.com/modjtabanajafifrance/2242